Lady Bird روایتگر دغدغههای یک دختر نوجوانی است که مشرفبه ورود دانشگاه است و با همان غبغب و کبکب خاص خودش، ادعاهای نوجوانانه از خود بروز میدهد. فیلم را میشود به سه نیمه تقسیم نمود. یکسوم اول، ماجراهای عاشقانه او با دوستپسر اولش؛ یکسوم دوم همین ماجراها این بار با پسر دوم؛ و یکسوم پایانی نتیجهگیری فیلم. نکته قابلتوجه شروع هر یک از قسمتهای سهگانه فیلم است. یکسوم اول فیلم با یک رویداد خلاف واقع و بیشتر کلیشهای آنهم در داستانهای کودکانه آغاز میشود. Lady Bird در هنگام صحبت با مدیر مدرسه (یا ناظم!) متوجهی وجود کلاس تئاتری در مدرسه میشود؛ آنهم در سال آخر دبیرستان! این شروع ناامیدکننده مختص بخش اول فیلم تنها نیست، در شروع بخش دوم نیز شاهد غیر دراماتیکترین شروع یک رابطه هستیم. دختری که هممدرسهای خوانندهاش را میبیند، یک نگاه میاندازد و تمام! عاشق او شده است!! در فیلمی که کل روایات بر Lady Bird و احساسات او میچرخد، چنین شروع سردی غیرقابلتوجیه است. ضعف ساخت درام فیلم تنها در فیلمنامه نیست، آن را میتوان در کمپوزیسیون فیلم هم مشاهده کرد. خبری از برداشتهایی از احساسات Lady Bird و کلوزآپی که نیاز بهکارگیری در چنین درامی را دارد، نیست. روایتها سرسری هستند و کوچکترین کنشی در بیننده ایجاد نمیکنند. اگر 10 دقیقه اول عاشق شدن Lady Bird را در یکسوم اول فیلم کنار بگذاریم، تقریباً شاهد روایتی سرد از زندگی پرتنش او هستیم. کافی است به لحظهای که با دوست اولش کات میکند نگاهی دوباره بکنیم. پایان تلخ اما سرد. اوج بیهنری فیلمنامهنویس اثر و همچنین کارگردان در این سکانس مشاهده میشود. گویا شکست عشقی Lady Bird برای کارگردان اثر اهمیتی ندارد. به خودش گفته اشکالی ندارد، شکست عشقی خورده است، بهتر است به ادامه فیلم بپردازیم!! دیگر قسمت قابلتأمل صحنههای مربوط به تئاتر بدون Lady Bird است که مربی جدید سردرگم بهجای مربی باتجربه بر سرکار آمده است. فیلمنامهنویس میتواند بگوید اساساً وجود چنین قسمتی در فیلم چه توجیهی دارد؟ مطلقاً استفادهای از این 5، 6 دقیقه در فیلم نمیبینیم. شروع یکسوم پایانی هم جای امیدواری ندارد. کلیشههای بازهم کودکانه این بار در باز کردن نامههای قبولی دانشگاه!
بهتر است کمی به شخصیتهایی غیر از Lady Bird بپردازیم. شخصیتهایی که اساساً ساخته نشدند. دوستپسر اول او پس از پایان نقشش در یکسوم اول، شخصیتش بهکلی عوض میشود. وجودش غیرضروری میشود و حضورش گهگاه تمسخرآمیز. اوج بیهنری و سنگدل بودن فیلمنامهنویس را میتوان به لحظهی اعتراف گیری او با Lady Bird اشاره کرد. اساساً سرد نشان دادن چنین لحظاتی هنر میخواهد! وقتی شخصیتی که تمایلات جنیسیش بار روایی داستان را عوض میکند، این کمترین حق اوست که شخصیتش حول این موضوع تکمیل گردد. صرف روایتهای پشت سر هم آنهم برای فیلمی که میخواهد تنشهای دوران قبل از دانشگاهی نوجوانی را نشان دهد، یک ایدهی کاملاً شکستخورده است. در این فیلم که ابداً شاهد میزانسن فکر شدهای نیستیم، شاید نمایش آن به عنوان یک فیلم تلویزیونی مناسبتر است تا در پرده سینما چراکه همین پرده او را لو میدهد!
اما فیلم Three Billboard Outside Ebbing, Missouri که از اساس فیلمی کمدی-فانتزی است، با بهرهگیری از صحنههایی درام، روایت کمدی-فانتزی فیلم به خوبی ساخته می شود. اگر بخواهیم Three Billboard Outside Ebbing, Missouri را درام بنامیم چه بسیار صحنههایی در فیلم هست که در این نگاه، سادهلوحانه به نظر میآید. بهعنوانمثال قرارگیری ایستگاه پلیس و مدیر مرکز تبلیغات در روبروی هم، قرارگیری مدیر مرکز تبلیغات درست روبروی پلیس مجروح شده در بیمارستان و بسیاری دیگر از این مثالها که در نگاه درام به فیلم سادهلوحانه انگاشته میشوند. حقیقت آن است که استفاده از این کلیشهها برخلاف فیلم Lady Bird باعث خرابی روایت نمیشود. چراکه فیلم کمدی است و کلیشهها کاملاً در هدف نویسنده برای خلق موقعیتهای طنز فیلم است. نکته قابلتوجه در نگارش فیلمنامه اثر، پرش تمرکز بیننده بر شخصیتهای فیلم است. شخصیتهایی که در طول فیلم همزمان با روشن شدن گذشتهشان، نوع نگاه بیننده به خود را عوض میکنند. بهعنوانمثال در ابتدای فیلم شاهد همذات پنداری قریبی با مادر زخمخورده شهر ابینگ هستیم و در مقابل خصومت ذاتی بیننده با پلیسهای شهر ولی در ادامه این نگاههای دلسوزانه، خصومتآمیز، بیرحمانه یا مهربانانه بیننده برای شخصیتهای فیلم تغییر می کند. بیننده مدام در حال قضاوت شخصیتهاست، کمترکارکتری، شخصیت ثابتی در طول فیلم دارد و اکثراً با توجه به اتفاقات فیلم، جبههگیری جدیدی از خود نشان میدهند. همین عدم وجود شخصیت کامل در فیلم و سیاه بودن شخصیتها باعث میشود تا جنبه کمدی فیلم نمایان شود. این فیلم فوقالعاده حواسش هست که احساسات بیننده را تحریک نکند چراکه فیلم اساساً درام نیست و هدفش هم نشان دادن کنشهای شخصیتهایش نسبت به اتفاقات دراماتیک فیلم نیست. صحنه مرتبط به تجاوز به ساخت شخصیتهای فیلم کمک میکند نه برای ساخت درام فیلم. آنچه نقطه قوت Three Billboard Outside Ebbing, Missouri است تقابل شخصیتها در دیالوگهایی دوطرفه است. دیالوگهایی آتشین که در هر جمله لایهای از شخصیت پنهان کارترهایش را نمایان میکند. فیلم Three Billboard Outside Ebbing, Missouri روایتی قابلقبول از شخصیتهای انسانی خود میکند.