The Hateful Eight                             🌑🌑🌑🌑🌑🌑

Directed and Written By: Quentin Tarantino


"هشت نفرت انگیز" جدید ترین اثر "کوئنتین تارانتینو" است
این فیلم شاید تارانتینو ترین اثر خودش باشد،بهتر است بگوییم این فیلم اوج پختگی تارانتینو در نشان دادن "ژانر خودش" به بیننده است.


the 8th film by 

Quentin Tarantino

همین یک جمله با صدای موسیقی دلهره آور "موریکونه" کافی است تا مطمئن بشیم چند ساعت آینده با یک فیلم به شدت خوب روبرو هستیم!!



...کالسکه ای که در جاده برفی ویومینگ عبور می کند و موسیقی زیبای موریکونه و اولین دیالوگ فیلم:"واسه یه نفر دیگه جا داری؟"!!!...
چقد خوبه این "ساموئل ال جکسون"!!!

داستان فیلم در شش فصل بیان می شود،فصل اول ملاقات دو جایزه بگیر قرن 19 به اسم های سرگرد "مارکویس وارن" با بازی "ساموئل ال جکسون" و "جان روث" با بازی "کرت راسل" شروع می شود.همراه او در کالسکه ، "دیزی دامرگو" که قرار است در "رد راک" اعدام شود،است."سرگرد وارن" که در کولاک گیر افتاده از "جان روث" درخواست می کند تا او را به "رد راک" برساند.قبل از رسیدن به "مغازه مینی" که درمیانه راه و یک پناهگاه است، آن ها یک نفر دیگر به اسم "کریس منیکس" که خود را کلانتر جدید "رد راک" معرفی میکند،میبینند.آن چهار نفر به "مغازه مینی" برای استراحت و در امان ماندن از کولاک می روند و داستان فیلم تازه آغاز می شود...
تارانتینو قبلا هم نشان داده که سوپرایز های خیلی خوبی در فیلم هاش می تواند قرار دهد،این فیلم نیز پر از سوپرایز های زیبا و گهگاهی کمدی است،اصلا قرار نیست اتفاقات طبق روال پیش روند،این همان چیزی است که تارانتینو را "تارانتینو" کرد!دیالوگ های فیلم به طرز عجیبی،عالی است.دیالوگ ها پرتحرک و گیرا اند،پر از ایده های جالب و تمثیل های قشنگ و کمدی که اولین بار است که می شنویمشان.همه اینا نشان دهنده ی ذهن خلاق تارانتینو است.خشونت در این فیلم به اوج خود می رسد،طوری که کسی که از این دست فیلم ها خوشش نیاید،صد در صد "هشت نفرت انگیز" را فیلمی چندش آور می خواند،مخصوصا در انتهای فیلم که این خشونت به حد اعلای خود می رسد!!
فیلم دارای چندین سکانس بسیار خوب است،از معرفی افراد به یکدیگر،سیلی زدن سرگرد وارن به جان روث،سوال و جوابای منیکس،تعریف کردن وارن از شجاعتش و نحوه ی خاطره تعریف کردنش گرفته تا انتهای فیلم که منیکس و وارن در کنار هم قرار گرفته اند و منیکس نامه جعلی "لینکلن" را می خواند...
موسیقی متن این فیلم،ساخته موریکونه  است که اولین همیکاری وی به طور مستقیم با تارانتینو ست،گرچه  آهنگ های وی قبلا در فیلم های تارانتینو استفاده می شد.او پس از جانگوی "آزاد شده" اعلام کرده بود که دیگر همکاری نمی کند ولی آخر از تصمیمش منصرف شد و این کار بسیار زیبا را ساخت.
نبود چه چیزی در فیلم حس می شود؟کریستوف والتز!!!ای کاش وی نقش آزوالدو موبری رو بازی کرده بود،اگر این اتفاق می افتاد بدون شک فیلمی به خوبی Pulpfiction و حتی شاید بهتر از آن را شاهد بودیم،اما در هر صورت این فیلم آنقدر زیبا و گیرا هست که بتوان آن را بهترین اثر 2015 و شاید چند سال گذشته نام ببریم.فیلمی که باید یک بار باید بخاطر داستانش دید،بار دیگر به خاطر دیالوگ های زیبایش...

دیالوگی زیبا از فیلم:

-منکس:یدونی اون کیه؟

-دیزی:جایزه‌ی سی هزار دلاری که اتحادیه روی کله‌ی سرگرد مارکویس گذاشتن رو میگی؟

-منیکس:آره جنگلیا افتادن دنبال شکار کاکاسیاه ولی اونا هیچوقت کله‌ی کاکاسیاهی که میخواستن رو بهشون ندادن، درسته؟

-سرگرد وارن:نه ندادن.ولی بخاطر این نبود که تلاششون رو نکردن اون سفیدپوستا خونه و خونواده‌شون رو ول کردن و توی این کوهستان برفی اومدن دنبال من و بخت و اقبال گشتن . هیچکدومشون شانس گیرشون نیومد،اونایی که دیگه خبری ازشون نشنیدی اونا من رو پیدا کردن!!