Persona 1966

Persona 1966

اینگمار برگمن که بدون شک از سردمداران جریان روشنفکری سینمای اروپاست،سال ۱۹۶۶ در ادامه ساخت فیلم های منحصر بفردش،پرسونا را ساخت تا یکی از مهم ترین فیلم های مدرن سینما را در تاریخ ثبت کند.

پرسونا را تا دلتان بخواهد نقد کردند.پرسونا از نظر بصری و استفاده غیر معمول از نماهای کلوزآپ اثری غافل گیرکننده از برگمن است.از نظر وی،نزدیک شدن دوربین به چهره انسان،دربردارنده تمام راز و رمز هستی هست.به اعتقاد همیش فورد، برگمن با کلوزآپ هایش به روح کارکتر خود نفوذ می کند.جدای از هنرنمایی های برگمن در فرم فیلم،قسمت بحث برانگیز فیلم محتوای آن بود.از منظر دیالکتیکی هگل و اگزیستانسیالیستی سارتر گرفته تا ابزورد و ملال مدرنیته را استفاده کردند تا تحلیلی بر این فیلم بنویسند.تقابل تز و آنتی تز در اکستریم کلوزآپی که لیو اولمن و بی بی اندرسون با یکدیگر صحبت می کنند وترکیب دو چهره (سنتز) اوج هنرنمایی برگمن است.آدم های فیلم همگی از ملال رنج می برند.این ملال، تلاش برای معناسازی در زندگی و بحران هویت، عنصرهای جداناپذیر کارکترهاست .نگاه تند برگمن به مدرنیته نیز قابل تأمل است.زوال روابط،یکمرگی و پرسوناهای متعدد در زندگی مدرن امروزه، در سراسر فیلم حس می شود.فرناندو پسوآ این حالت را «درد بی دردی،خواستن بدون تمایل،اندیشیدن بدون خرد» نامیده است.فقدان معنای شخصی دردی بود که کارکترها حس می کردند...؛

«انگار هر چه داشتم مرا ترک گفته است،حتی اگر همه ی آنها نیز بازگردند کافی نخواهد بود» کافکا